صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

غم...

خدایا شکرت که غم را آفریدی ، درد را آفریدی ، دلتنگی را آفریدی ، اشک را آفریدی
چرا که اگر همیشه می خندیدم و شاد بودم تو را از خاطر می بردم

این واقعیت است ؛ من انقدر نمک نشناس هستم که تنها تو را در غم هایم صدا می کنم
چرا که شانه هایم توان تحملشان را ندارد .
نظرات 1 + ارسال نظر
بانوی ماه یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ق.ظ http://banooyemah.blogsky.com


سلام
ای رهگذر
با نگاه بی انتهایت
به عمق تک تک حروف و
واژه هایم بنگر و
آرام آرام
مرا همراه با این صفحه ورق بزن...
و بعد به رسم روزگار مراو
عمق نو شته هایم را
به دست فراموشی بسپار...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد