صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

معبودا...

معبودم سکوتم را از صدای تنهاییم بدان ..

 نمیخوانم و نمیگویم چون درونم هیچ بوده

و تو آمدی

برایم قصه هایی از عشق سراییدی

 و به من قصه باران آموختی میدانی قصه باران قصه شستن غمهاست

 و درون انسانها پر از غم و تنهایی است

 ونگاهم به باران تو افتاد و ناگهان تمام تنهاییم را فراموش کردم

و به تو و داشتن تو میبالم

 تنهاتر از یک برگ با باد شادیها محجورم درآبهای سرور آور تابستان آرام میرانم

نظرات 1 + ارسال نظر
hamidel چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:18 ب.ظ http://hamidel.blogsky.com

سلام عزیزم
همه چیز عالی بود
حیفم اومد نظر ندم.
همیشه شاد باش ****** بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد