صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

کدام یک؟!!!

عابد...عارف...عاشق...

کدام یک مقرب تر است؟!!!



ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز / کان سوخته را جان شدو آواز نیامد

این مدعیان در طلبش بی خبرانند / آن را که خبر شد خبری باز نیامد 

 

باور...

می گویند:

وقتی ابراهیم (ع) را در آتش انداخته بودند، یک پرنده مدام دهان کوچکش را پر از آب می کرد و بر روی آتش می ریخت تا اینکه آتش کمی سردتر شود...

ابراهیم (ع) به او گفت:

ای پرنده! این آب دهان تو چه ارزشی دارد در مقابل این همه آتش؟

پرنده کوچک گفت:

من فقط بدین وسیله می توانم عقیده و علاقه و ایمانم را به شما ابراز کنم.

(بر گرفته ازکتاب نبرد حق و باطل استاد مطهری)




پ.ن: افسوس از این همه بی رحمی و بی محبتی که در وجودمان رخنه کرده...افسوس...

حدیث عاشقی...

خدا جونم تو چقدر خوبی... همیشه وقتی دلم از عالم و آدم میگیره ، وقتی فکر میکنم دنیا به آخر رسیده ، سریع یه راهی جلو پام میزاری و یه دست کمک که از زمین بلند شم... 

وای خدا جون من چقدر خوشبختم که تو را دارم... تو اون سردرگمی و حس تنهایی من خودم را ، تو را گم کرده بودم...با این سفر بهم یادآوری کردی که همیشه کنارمی؛همیشه...  

من و ببخش که تو را فراموش کردم و نا امید شدم ...میدونم که می بخشیم آخه تو رحمان و رحیمی... نزار دوباره تو این هیایوی دنیای پوشالی فراموشت کنم و نا امید شم...
 

گمت کردم ولی غافل از اینکه خدا با این بزرگی گم نمیشه...مواظب بودی از دستت نیفتم هوامو داری و داشتی همیشه... 

 

 

 ماذا وجد من فقدک و ما الذی فقد من وجدک...
خدایا آن کس که تو را گم کرده چه بدست آورده و آنکه تو را یافته چه از دست داده...( فرازی از دعای عرفه)